- رای برانداختن (تَزْ تَ)
اظهار عقیده کردن. نظر دادن. رای زدن. اظهار نظر کردن. نظر دادن. راهنمائی کردن:
برانداز رایی که یاری دهد
ازین وحشتم رستگاری دهد.
نظامی.
دگرگونه دانا برانداخت رای
که سیماب دارد در آن آب جای.
نظامی
برانداز رایی که یاری دهد
ازین وحشتم رستگاری دهد.
نظامی.
دگرگونه دانا برانداخت رای
که سیماب دارد در آن آب جای.
نظامی
